سرزمين عشق هاي گمشده

باران عشق

امان از دست شما

+نوشته شده در جمعه 25 آذر 1390برچسب:,ساعت13:38توسط باران | |

سلام

من بارون نيستم . داريوشم .

خوب هستين ؟

عجب جاي شيكي هستا . خوب وبلاگي زده خداييش .  

ديروز يه شكست عشقي خوردم بد جور .  

رفتم سه ساعت تيپ كردم و دادن عكسم رو گرفتن و بعد ايميل كردم به دختره . اي روزگار

آقا منو ميگي . من خيال كردم الان مي پسنده منو . توي دلم اين جوري بود  

خلاصه قبلش به دختره زنگ زده بودم اگه منو ديدي سكته نكنيا . گفت باشه . رفت و نشست و ما رو ديد 

هر چي من زنگ زدم و اس دادم جواب نداد .

يه اس زد كه يه چيزي ميخوام بهت بگم . گفتم بگو . گفت يه كلوم ختم كلوم فقط و فقط برو

نبينمت اين ورا ها . فهميدي يا نه ؟

ما هم شكست خورديم و بر گشتيم .

يه جمله هست كه ميگه (( تو دنياي مني         اما      به دنيا اطميناني نيست )) 

فتوا دادم صلوات بفرست بينم  

با اجازه همگي باي

+نوشته شده در یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:,ساعت20:47توسط باران | |

امروز خيلي حالم گرفتس!!!!!!!!!

نميدونم چرا!!!!!!!!!!!!

ولي احساس ميكنم ديگه خسته شدم!!!!!!!

تو كنج خونه نشستم دارم هر .......!!!!!

فكر اينو اونو ميكنم اي خدا شكرت همه چي بهم دادي ممنونم ازت !!!!!!!!

دوستان ميخوام موضوعات مختلف بزارم تو بلاگ كي اماده است مطالبش رو بزارم تو وبم!!!!!!!!!!

منتظرم!!!

كافيهبرو مطلب بعد*

+نوشته شده در شنبه 21 آبان 1390برچسب:,ساعت18:37توسط باران | |

 

اين دفعه يه اهنگ زيبا ميزارم براتون!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

به ياد همون شكستي !!!!!!!!!!!!

كه از قبل خوردم!!!!!

(خاك تو سرت شكست خوردي)

منو زير چتر مهربونيت جا بده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اي مسافر تنهاي!!!!!!!!!!!!!!

 

اين اهنگو گوش كن!!!!!!.........._Ye_Del_Shekoondam_اين احساسه!!!!!!!!!!

گوش كردي نظر بده!!!!!!!!!!!!

(اخه اينم شد اهنگ)

 

+نوشته شده در جمعه 20 آبان 1390برچسب:,ساعت23:13توسط باران | |

 

 

خب وقته  اون رسيده براتون يه داستان تعريف كنم!!!!!!!!

ببينيد ممكنه اينو باور نكنيدا!!!!!!!!از ما گفتن!!!

خب

روز 24مهر پارسال بود منو دوستم فكر كنم جمعه بود گفتيم بريم بيرون يه چرخي بخوريم!!!!!!!!

رفتيم پاي پياده سر كوچه!!!

پارك سر محله دوتا دختر تيكه نشسته بودن !!!!! ما گفتيم اي جان جيگرتو  خام خام بخورم يه صد متر اون ور تر

نشستيم(چي كار دختر مردم دارين)!!!!!!!!گفتيم بريم مخشونو بزنيم بريم !!!!رفيقم گفت صبر كن دارن با تل

حرف ميزنن !!!!

دقيقا 20دقيقه گذشت !!دوتا پسر اومدن پيششون!!!!

باهم شروع كردن قدم زدن!!!!ما رو ميگي !!!!!!!!!!!!

اقا فضوليمون گل كرد رفيتيم دنبالشون ديديم كه ...........................

اقا چشمتون روز بد نبينه!!!!!!!!!!با پسرا رفتن كافي شاپ!!!

بعد از چند دقيقه !!خدا فظي كردن دباره راه افتادن رفتن !!!!

رسيدن جلوي در خونشون يه پارك بود اونجا دباره باي يكي ديگه قرار داشتند !!!!!!!!!!

همون جا بود كه گفتم !!رفيق!!

بيخيال هر چي دختره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اينا فايده ندارن مثل دوستمون كه گفتند تو مطلب قبلي دل دخترا مثل ترمينال جنوبه!!!!!!!!!!!!

بازم شروع كردي !!!!!!!!(سرم درد گرفت)

 

+نوشته شده در جمعه 20 آبان 1390برچسب:,ساعت21:59توسط باران | |

دوستاني كه نظراتشون رو به طور خصوصي دادن!!!!!!!!!!!

اميد وارم ناراحت نشي!!!!

 

امير علي:ببخشيد من اسمتون رو نميدونم ولي قصد شما از ساخت وبلاگ چيه ميخواي!!!!!!

سحر:وب زيباي داري ولي كاش ميدونستم پسري يا دختر!!!!!!!

حسين :چرا اين همه شكلك ميزني تو مطالبت!!!!!

ارش:ببين منم يه زماني عاشق بودم اينو بهت بگم فقط عاشقس همش كشكه!!!!!!!!

داريوش:دختراي اين دورو زمون نميدونن عشق چيه عشق هم عشق هاي قديم!!!!!!!!!

زهرا:جدي راست ميگي شما پسرا وقتي به ما ابراز احساسات ميكنين شما چي كار ميكنيد !!فقط منتظري كه دل

ما رو بشكنيد احساس ما رو خورد كنيد!!!!!

مسعود :بابا چرا اين همه خودتونو زجر ميديد !!!من كه ديگه فكر نكنم به هيچ دختر دل ببندم !!

سامان:بابا بزار يه كلام بگم من خودم راستشو بگم راجه به دخترا دلشون ترمينال جنوبه !!همين رو زي هزار نفر وارد

و خارج ميشن!!!!!!!!!!!!!!!بوووووووووووووووووووق

خاط مسعورد رات: من نه عاشقم و نه محتاج نگاهي که بلغزد بر من . من خود هستم و تنهايي و يک حس غريب که

به صد عشق و هوس مي ارزد . من به دنبال نگاهي هستم که مرا از پس ديوانگي ام مي فهمد!!!!!!!!!!!!

 

خب اينم از نظرات دوستان....!!!هيچ توضيحي راجع به عشق ندارم فقط هنوز منتظر عشق واقعي هستم !!

هنوزم پيدا نشده..!!

در جواب امير علي خان بايد بگم كه من چيزي نميخوام !!!فقط ميخوام ببينم احساس هست يا نه!!همين

در جواب اقاحسين بايد بگم كه شكلك ها مخصوص هر جملس!!!!!!!

در ضمن من پسر هستم !!!(خب به من چه )

بهترين جمله تو اين نوشته ها از مسعود خاطرات عزيز بود

خب بيخيال!!!!سرم درد گرفت كافيه

+نوشته شده در جمعه 20 آبان 1390برچسب:,ساعت19:2توسط باران | |

 نيمه گمشده اي بهش ميرسيم اخه !!!!!!!!اي خدا!!!!!!

شكر!!!!!!!!!!!!

 


 

عشق کافی نیست!
 
عاشق شدن تجربه ای جادویی است. هر بوسه، هر گفتگو و هر لحظه در ابتدا به نظر معقول و منطقی می
رسد. اما چیزی نخواهد گذشت که این مجذوبیت و شیفتگی تنها به رابطه ای عادی تبدیل خواهد شد و دشواریهای
زندگی مشترک خود را نشان خواهند داد. هفته ها و ماهها می گذرند تا روزی فرا برسد که از خود بپرسیم: واقعاً این
شخص مناسب من است؟

چرا تا این اندازه کور بودم:
می خواهیم در زندگی زناشویی احساس خوشبختی کنیم و آن را ادامه دهیم. بنابراین هرگز نمی خواهیم کسانی
را انتخاب کنیم که نا مناسب باشند. گاهی واقعاً متقاعد می شویم فرد منتخب ما شایسته است ولی بعد متوجه
می شویم که اشتباهی تلخ مرتکب شده ایم. عده زیادی فرد نا مناسب را بر می گزینند و بعد نمی دانند چرا زندگی
زناشویی موفق نداشته اند .!!!!!!اقا بيخيال مثل اينكه زياد  رفتيم تو كتابها سرتون رو درد اورديم(خاك بر سرت سرم درد گرفت) خب خيلي دوستون دارم!!!!!!!!!!!!!!!!!!

+نوشته شده در جمعه 20 آبان 1390برچسب:,ساعت18:39توسط باران | |

ميگن بعضي ها احساس ندارن!!!!!!!!!!!!

شايد بعضيهاتون باور نكنيد!!....خب اينو ببين شايد باور كني!!

چه دروغ هاي كه اخر نداره!!!!!!

خوب تو جه كن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

 

گاهي وقتا شما براي شروع دوستي  دروغ سر هم ميكنيد!!!!!!!! اخه چرا؟!!

ادم خوبه يكم انسان باشه!!!!!!!!

احساس داشته باشه!!

از نعمتي كه خدا بهش داده فرار نكنه!!!

خدا تو رو دوست داره واسه پاك بودنت واسه قدم گذاشتن تو راهش !!!

نه اين كه مخالف باشي !!!!!!!!!!!!!!!!

خداياااااااااااااااااااااااااااااا دوست دارم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

+نوشته شده در جمعه 20 آبان 1390برچسب:,ساعت18:15توسط باران | |

 

1.عشق چيست ؟ اين همون اولين سوالي بود كه پرسيدم؟

جواب از يك نفر اومد؟!!!!!!!!!!

گفته منو معرفي نكنيد ولي !!!!!!!!!!!!!!!!!!

نمشه !!!!!!

به توصيف دوست عزيزمون بهنام گرامي كه نظرشون به طوري خوصوصي اومده بود ؟!!!!

براتون مينويسم !!

كه عشق چيست از ديد بهنام!!.........!!

عشق......................

 

عشق چیست ؟

عشق یعنی مستی و دیوانگی =خاك تو سرت 

 

 

 عشق یعنی با جهان بیگانگی           عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

 

 

   

       عشق


یعنی سجده ها با چشم تر

         عشق


یعنی سر به دار آویختن

       عشق


یعنی اشک حسرت ریختن

        عشق


یعنی در جهان رسوا شدن

            عشق


یعنی مست و بی پروا شدن

           عشق


یعنی سوختن یا ساختن

                عشق


یعنی زندگی را باختن

              عشق


یعنی انتظار و انتظار ..................!!!

 

 

خب اينم نظر دوستمون بهنام بود.............منتظر نظراتتون هستما.........!

 

    

 

+نوشته شده در جمعه 20 آبان 1390برچسب:,ساعت17:54توسط باران | |

دوست عزيزم !!!

يه سوال دارم؟اگه بتوني جواب بدي واقعا ميگم خيلي بزرگي!!يه سوال كه چه عرض كنم خب بگذريم؟

اگه جواب  اينو فهميدي تو قسمت نظرات بهم بگو تا بزارتو وبم با اسم خودت!!

چند تا سوال پشت سر هم!!

سوال هاي اول تا سوم براي پسرا!!!

سوال هاي چهارم تا هفتم براي دخترا!!

1.عشق چيست؟!

2.تا بحال عشقي داشتي؟

3.احساس چيست؟

.....................

4.عشق رو توصيف كن شرح بده؟

5.احساس يعني چي ايا احساس داري؟

6.اگه بخواي ازدواج كني ملاك هاي خدت برا ازدواج چيه ؟فقط پوله؟

7.فكر ميكني چه چيزي براي به دست اوردن عشق لازمه؟

 

منتظر جوابتون هستم؟!!!

+نوشته شده در جمعه 20 آبان 1390برچسب:,ساعت16:36توسط باران | |

سلام دوستان عزيز خودم اميد وارم لبتون خندون !!!!!!!.....

دماغتون چاق....

وغيره!!!!!!!!

بيخيال بگذريم فقط يه چيزي بگم بهتون اينو بدونيد كه ادم اين روزا نميتونه با رفيق خودشم راحتا باسه!!!

الان ميگي چرا!؟

دليلش اينه .!!تو كتاب دين زندگي سال دوم بود يا سوم نميدونم !!

نوشته بود كه:انسان زيباي ها رو دوست داره وزيباي ها رو ميپسنده !!!!

درست تو خاطرم نيست !!خلاصه بگذريم!!

رفيق خودم!!همشهري خودم!!شب روز با هم بودم چه تو مسائل درسي چه تو مسائل كاري!!باورتون نميشه قبل از

اينكه با من دوست شه يه رفيق داشت !!از اون ادماي كه لب به..چيزهاي كثيف ميزدن رفيق بود(اي خاك توسرت) !!هر كاري كردم

بتونم اينو ازش جدا كنم فايده نداشت گفتم اشكالي نداره بيخيالش بزار راحت باشه دنيا دو روزه گرچه رفيقشم

ناراحتيشم نميخوام!!

موضوع گذشت تا چند وقت پيش يكي رو ديدم سر كوچه دوستم اينا همسايشون بود  هنوز تا هنوزه خونشونم بلد

نيستم!!

درواقعا همه چيزشو از دوستم سوال كردم !!

دوباره گذشت بعد چند مدت دوستم يكم زمين تا اسمون نظرش راجع به من تغيير كرد !!بخدا اگه ميدونستم دوست

من اونو دوست داره بهش علاقه منده هيچ وقت سمتش نميرفتم!!

اينقدر مرد بودم كه پا بزارم رو احساساتم......ولي

چه كنم دوست ما كه اس بهش ميدي ميگه كار دارم ..بايد برم بهش ميگي كجاي ميگه بيرون شهر بعد از دو

دقيقه سر

خيابون ميبينيش .خلاصه تو عمرم دوتا تصميم گرفتم با دوست خودم !!يكي

ديگه از دوستان تصميم گرفتم كاري رو بزارم كنار منظورم همون چت روم نعلتيه كه هر چي ميكشم از اون بود !!

كه خدا رو شكر كنار گذاشتمش!!

بعد رفيقمم تصميم گرفت خودم رو يعني همون احساس قيلم رو كاملا بكشم و درو ور هر چي رفيق نامرده خط

بكشم!!

در پايان يه چيزي بگم

رفيق من عزيزم من جواب اس شما ندادم چون بعد از چهار پنج رو ز انتظار يه اس دادي انتظار جواب نداشته باش

دوستت داشتم خودت نفهميدي....بيخيال..!!دوستان سعي كنيد كسي رو كه دوست داريد اصلا با رفيقتون !!

اونم رفيق نامرد !!در ميون نزاريد

+نوشته شده در 20 آبان 1390برچسب:,ساعت16:26توسط باران | |

صفحه قبل 1 صفحه بعد